«آینده روسیه بدون پوتین» چگونه خواهد بود؟!
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۲۱۸۱۰
به گزارش تابناک به نقل از اکونومیست؛ این سوالاتی که این روزها بر ذهن نخبگان و روشنفکران روسیه سنگینی میکند، بعد از مشاهده پیشرویهای ارتش اوکراین و البته فرار افراد مستعدی روسیه به غرب تشدید شده است. به خصوص که شرایط جنگ اوکراین نشان داده غرب نمیخواهد در برابر قدرت نظامی و باجخواهی هستهای ولادیمیر پوتین عقبنشینی کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته این صحبتها به این معنا نیست که ولادیمیر پوتین در شرف تسلیم، سرنگونی یا افروختن آتش یک جنگ هستهای است. بلکه به این معناست که مدیران و سرمایهداران کشور دارند اعتماد خود را به رئیسجمهور از دست میدهند. در واقع به نظر میرسد که نظام سیاسی روسیه وارد پرتلاطمترین دوره تاریخ خود- پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی- شده است. نگرانی دولتهای غربی نیز در این میان این است که روسیه غیرقابل کنترلتر شود.
کریل روگوف، تحلیلگر سیاسی در این زمینه میگوید که «ولادیمیر پوتین در 23 سال حکومتش هیچوقت در چنین وضعیتی قرار نگرفته بود. او در گذشته حتی در زمان مواجهه با بحرانهای بزرگی مانند غرق شدن زیردریایی کورسک و 118 خدمه آن یا حتی محاصره وحشتناک مدرسه که به کشته شدن 333 نفر منجر شد، نیز توانسته بود از پس مسئولیت خود برامده و حداقل این که اعتبار خود را به عنوان یک رهبر قدرتمند حفظ کند. در حال حاضر اما پوتین به عنوان برنامهریز و مجری عملیاتهایی شناخته میشود که آشکارا با شکست مواجه شدهاند».
تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه برای روسیه- که خود را متقاعد کرده بود که پوتین ریسک یک جنگ تمامعیار را به کشور تحمیل نخواهد کرد- یک شوک بزرگ بود. با این حال ترکیبی از عواملی مانند پیشرفتهای اولیه نظامی هر چند محدود، جلوگیری از فروپاشی اقتصادی روسیه، و البته تلاشهای اولیه برای مذاکرات صلح باعث آرامش اوضاع شد. به خصوص که بعضی از نخبگان روسیه خود و پیروانشان را برای مدتی متقاعد کردند که در کار پوتین شکست وجود ندارد.
حالا در هفتههای اخیر این دیدگاه با اعلام سیاست بسیج عمومی آقای پوتین از بین رفته است. در واقع این امر نشان داده که عملیات نظامی ویژه دچار تزلزل شده- و حالا با فرستادن سربازان بیشتر قرار است روسیه بیش از پیش وارد عمق درگیری شود. مهاجرت دستهجمعی و خروج تعداد زیادی از جوانان از کشور هم در این میان نشان داده که تلاش پوتین برای تبدیل حمله ماجراجویانه خود به اوکراین به یک جنگ بزرگ میهنی جدید، تاکنون شکست خورده است. در حقیقت بسیج عمومی پیشفرض اصلی رضایت عمومی از جنگ را نقض کرده- که از همان ابتدا هم خواهان مشارکت فعال و مستقیم نبود.
ولادیمیر پوتین به این دلیل نمیتواند در این جنگ پیروز شود که از همان ابتدا هدف مشخصی نداشت. و حالا بعد از شکستهای بسیار، بدون تحقیر عمیق هم نمیتواند به آن پایان دهد. نکته مهمتر این که حتی اگر جنگ اوکراین همین امروز هم متوقف شود، بازگشت به زندگی صلحآمیز قبل از جنگ، در دوران ریاست جمهوری جنگطلبانه او غیرممکن جلوه میکند. همزمان اقتصاد روسیه هم شروع کرده به نشان دادن اثرات تحریمها و خروج ماهرترین و تحصیلکردهترین اعضای جامعه- تا اعتماد مصرفکننده دچار کاهش شده و به کمترین حد خود در چند سال اخیر رسیده باشد.
مراسم 30 سپتامبر، که در جریان آن آقای پوتین پس از یک سخنرانی خصمانه و پر از فحاشی علیه غرب، چهار استان اوکراین را- که هنوز کنترل آنها را در دست نگرفته- ضمیمه خاک روسیه کرد، چنان پوچ بود که احتمالا هاله قدرت او را در همان داخل روسیه نیز تضعیف کرده است. این چیزی است که تاتیانا استانووایا فعال سیاسی نیز بر آن تاکید دارد و میگوید: «تا سپتامبر، نخبگان روسیه باید تصمیم عملگرایانهای را برای حمایت از پوتین انجام میدادند. اما حالا اوضاع چنان بد شده که شاید مجبور شوند از میان سناریوهای مختلف بازنده یکی را انتخاب کنند».
یک شکست نظامی ممکن است منجر به فروپاشی رژیم و البته خطرات فراوان برای تمام کسانی شود که از آن حمایت کردهاند. تاتیانا استانوایا خاطرنشان می کند که جنگطلبی آقای پوتین در عین حال این سوال را ایجاد میکند که آیا نخبگان روسیه آماده ماندن با پوتین- حتی تا رسیدن به یک پایان تلخ هستند؛ به ویژه که در ماههای اخیر شاهد تهدیدهای فزاینده او برای استفاده از سلاحهای هستهای بودهاند؟ آقای پوتین از یک منبع ثابت ثبات به یک منبع بیثباتی و خطر تبدیل شده است.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مهسا امینی آنفلوانزا عباسعلی اختری حادثه تروریستی شیراز روز دانش آموز محسن منصوری اکونومیست ولادیمیر پوتین مهسا امینی آنفلوانزا عباسعلی اختری حادثه تروریستی شیراز روز دانش آموز محسن منصوری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۲۱۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است
به گزارش جماران، پیتر روتلند، استاد در دانشگاه وسلین و دانشیار مرکز دیویس برای مطالعات روسیه و اوراسیا در دانشگاه هاروارد در تازه ترین نوشتار برای Responsible Statecraft درباره خطرات توهم فروپاشی حکومت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نوشت:
ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیراً مقالهای را با عنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده و استدلال کرده که مانند حکومت شوروی ، سیستم سیاسی پوتین نیز همیشه در آستانه فروپاشی است. این استدلال بر اساس یک قیاس مستقیم تاریخی به دست می آید. نظام شوروی قوی و تغییرناپذیر به نظر می رسید و عملاً هیچ کس فروپاشی آن را پیش بینی نمی کرد اما فروپاشید. به همین ترتیب، سیستم پوتین قوی و مقاوم به نظر می رسد و کمتر کسی می تواند فروپاشی آن را تصور کند. اما فروپاشی آن نیز رخ خواهد داد.
می توان فهمید که چرا این استدلال برای Foreign Affairs جذاب است. آرزو همیشه مخاطب را جذب می کند: مردم دوست دارند آنچه را که می خواهند بشنوند به آنها گفته شود. شاید بهتر باشد اینطور القا شود که بدون هیچ چشماندازی برای یک ضد حمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریو برای پیروزی اوکراین، فروپاشی رژیم در روسیه است.
قیاس های تاریخی می توانند جذاب اما گمراه کننده باشند زیرا ممکن است توجه ما را بر شباهت های سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوت های ساختاری را نادیده می گیرند. واقعیت این است که چندین جنبه مهم وجود دارد که رژیم پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی قرار دارد.
اولاً، میخائیل گورباچف تنها شش سال در قدرت بود و هرگز نتوانست کنترل مؤثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی و یا بوروکراسی در کل ایجاد کند. در نتیجه، ابتکارات سیاستی او با اجرای مؤثر همراه نشد و او را مجبور به اتخاذ اقدامات رادیکالتر کرد که کل سیستم را بیثبات کرد. در مقابل، پوتین خیلی سریع پس از به قدرت رسیدن در سال 2000، کنترل قوی بر نخبگان رقیب اعمال و «عمود قدرت» را احیا کرد. او 24 سال است که این مسئولیت را بر عهده داشته است و اکثر تحلیلگران موافقند که پایه های نهادی رژیم پوتین قوی است و احتمالاً پس از مرگ بنیانگذار خود ، نیز جان سالم به در خواهد برد. دوم، یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این واقعیت بود که این شوروی در حال مبارزه با یک جنگ غیرقابل پیروزی در افغانستان بود که آن را مجبور به مذاکره با غرب کرد. روسیه در حال جنگ در اوکراین است در حالی که هنوز به پیروزی خود مطمئن است. سوم، اتحاد جماهیر شوروی ورشکست شده بود، کسری تجاری داشت و در خارج از کشور پول قرض می گرفت. اما اکنون علیرغم فشار تحریم های غرب، روسیه در سال گذشته 50 میلیارد دلار مازاد تجاری داشت. اقتصاد برنامهریزیشده شوروی سفت و سخت و گودالی از یارانههای دولتی بود. بر خلاف اتحاد جماهیر شوروی، روسیه دارای یک اقتصاد سرمایه داری پویا است که به خوبی با اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان آن در دور زدن تحریم های غرب ماهر شده اند. چهارم، اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که 52 درصد جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که روس ها 82 درصد از جمعیت آن را تشکیل می دهند.مسلماً احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف، رهبر چچن را به یک رعیت وفادار مسکو تبدیل کرد، در مورد هر جانشینی صادق است: بهتر است از جریان کمک های مسکو لذت ببرید و لامبورگینی بخرید تا اینکه آواره ای با جیب خالی باشید. چچنی ها از جنگ های اول و دوم درس گرفته اند: استقلال طلبی ارزش تلاش ندارد. هیچ یک از جمهوری های قومی دیگر در فدراسیون روسیه علاقه ای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله 22 آوریل به تالار شهر کروکوس نه تنها یادآور این نکته بود که تروریسم اسلام گرا همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است، بلکه نشان دهنده شکست اطلاعاتی گسترده توسط سرویس های امنیتی روسیه بود. ایالات متحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حمله ای در راه است: آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالن های کنسرت در مسکو قرار می دادند. با این حال، حملاتی مانند کروکوس باعث تغییر رژیم در روسیه نمی شود.
تروریست ها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده اند. این نشان می دهد که 8 میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه هستند. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه با نیروی کار کم، حداقل در حال حاضر از چالش امنیتی آن بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن 2023 یک تحول خارقالعاده بود؛ جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال 2000. ما هرگز نمیدانیم اگر او به کرملین می رسیدچه اتفاقی میافتاد. اگر یوگنی پریگوژین به عقب برنگشته بود، اما به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند چه سناریویی شکل گرفته بود. آنچه ما می دانیم این است که قیام شکست خورد. پریگوژین مرده و دفن شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شد.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما یک امر دور از ذهن باقی می ماند و نمی تواند به عنوان پایه ای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقع بینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری می کند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم اما پوتین (و رئیس جمهور چین، شی جین پینگ) از اشتباهات گورباچف درس گرفته اند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض استوار کند که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد خواهد کرد.